بهترین وکیل ملک مجرب است و متخصص
نخستین باری نیست که به سراغ وکیل ملک میآییم تا رسالتش را به چالش بگذاریم و از وظایفش سخن بگوییم. این بار هم خود را گره زدهایم به وظایف وکیل ملک و نوک پیکان را به سمت این حرفه چرخاندهایم.
پیش از آنکه به بطن ماجرا برویم و غرق شویم در مأموریت وکیل ملکی، بد نیست گوشه چشمی داشته باشیم بر مفهوم وکالت و ضرورتش را در کانون توجه بگذاریم.
بیاغراق بارها نام وکیل را شنیدهایم و ماهها لفظ وکالت به گوشمان خورده است. گذشته را که ورق میزنیم، متوجه میشویم وکیل، لفظی است که از بچگی وردِ زبانمان بوده، آن زمان که مشفقانه میپرسیدند میخواهی چکاره شوی، جسورانه سینه سپر میکردیم و قاطعانه ادعا میکردیم جز وکیل شدن سودایی در سر نداریم. حال که بزرگ شدهایم و فکرمان جان گرفته و اندیشهمان قوت، در مییابیم وکالت چه مسئولیت ثقیلی است و چه حرفه دشواری، این روزها متوجه میشویم وکیل ملک بودن یعنی چه، این روزها بهتر میفهمیم وکالت یعنی هر دم دست به ترازو بودن، یعنی هر لحظه به جایگاه حق تکیه دادن و در مقام قاضی سخن گفتن، امروز در مییابیم یک سخن ناحق چه خانمان سوز است و تشخیص حق از باطل، چه دشوار.
با این پیش زمینه، مقاله را رسماً استارت میزنیم و حول محور وکیل ملک، به بحث مینشینیم.
وکیل ملک، مأموری است برای دفاع
اگر بخواهیم بحث را ریشهای دنبال کنیم شاید بد نباشد نخست با واژه وکیل دست به گریبان شویم و به کند و کاو این واژه بپردازیم. وکیل به زبان ساده یک مأمور است، فردی است که از جانب فردی دیگر مأمور میشود تا اموری را اجرا کند و عهد میبندد وظایفی را عملی سازد. وکالت واژهای است که با وکیل پیوند ناگسستنی دارد، حال که مفهوم وکیل را دانستیم و متوجه شدیم وکیل فردی است که دلسوزانه انجام امور مربوط به دیگری را متقبل میشود و با سر دادن سرود الوعده وفا، تلاش میکند متعهد باشد به عهدش، بد نیست واژه وکالت را هم زیر ذرهبین ببریم و آن را هم از پشت عینک وسواس به نقد بنشینیم.
وکالت یک عقد است که به پشتوانهاش یک فرد رسماً وکیل لقب میگیرد و به این مقام منصوب میشود. بنابراین در غیاب عقد وکالت، هیچکس را نمیتوان وکیل خواند یا با این لفظ مخاطب قرار داد.
برای این که بتوانیم مقاله را به جلو سوق دهیم و دست در دست واژه “وکیل ملک” بگذاریم به ماده ۶۶۰ از قانون مدنی متوسل میشویم. بر اساس این ماده، زمانیکه مُهرِ وکیل بودن بر پیشانی یک فرد میزنیم یعنی نمره قبولی را به وی دادهایم با این حال دو گزینه متفاوت پیش رویمان است. میتوانیم بپذیریم که او در همه امور زمامدار ما باشد و لگام کارها را به دست بگیرد یا صرفاً کنترل برخی فعالیتها را به وی بسپاریم. با این تفاسیر میتوان واژه “وکیل ملک” را توجیه کرد و معنایش را استباط نمود.
این بخش را با یک جمله کلیدی به پایان میبریم: “وکیل ملک” همان وکیل متعهدی است که تنها در حوزه ملک به ایفای نقش میپردازد و گویا در این زمینه دستی بر آتش دارد.
وکیل ملک با تخصص در زمینه املاک گره خورده
این جمله که هرکسی را بهر کاری ساختهاند، اینجا مصداق مییابد. به بیان ساده وکالت را باید به اهلش سپرد. زمانیکه با مشکلات حقوقی و مسائل مربوط به ملک گلاویز میشویم باید کسی پای کار بیاید و زمامدار امور شود که نه تنها در لفظ “وکیل ملک” لقب میگیرد بلکه در عمل نیز ثابت میکند برازنده چنین نامی است، کسی که سالها پنجه در پنجه مسائل حقوقی و مشکلات ملکی تجربه اندوخته است و اکنون به عنوان طلایهداران این حرفه به ایفای نقش میپردازد.
جان کلام اینکه، عیار یک وکیل ملکی با تجرب و تخصص به کمال میرسد. اگر چنین شود میتوان دست وکیل ملک را به عنوان وکیلی تمام عیار بالا برد و برای ستودنش صف کشید.
صحبت پایانی
مشاهده مشکلات عدید دنیای ملک و املاک ثابت میکند وجود “وکیل ملکی” ضرورتی است غیرقابل اغماض. اگر این بار با شنیدن نام وکیل ملکی، رسالتش را متوجه شدید و دریافتید مهمترین مأموریتش چیست، این یعنی ما حق مطلب را ادا کردهایم. یادمان باشد در انتخاب وکیل ملکی نمیتوان بدون چراغ حرکت کرد، باید برخی بایدها را در نظر گرفت و از تعدادی نبایدها اجتناب ورزید که در مقالههای بعدی آنها را تشریح خواهیم نمود.
Friday, 22 November , 2024